Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4653 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
broken stowage
U
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
crankcase explusion
U
سرو صدای داخل محفظه لنگ
rocket fuel
U
سوخت موشک
liquid propellant
U
سوخت مایع موشک
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
cavities
U
فضای خالی
cavity
U
فضای خالی
free space
U
فضای خالی
bad break
U
فضای خالی
void
U
فضای خالی
lacuna
U
فضای خالی
space
U
فضای خالی
vacuity
U
فضای خالی
spaces
U
فضای خالی
furnace room
U
فضای داخل کوره
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
blank
U
سفید فضای خالی
blankest
U
سفید فضای خالی
cod
U
فضای داخل خلیج یادریاچه
space
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
spaces
U
فضای خالی بین حروف یا خط ها
bossing
U
[فضای خالی زیر پنجره]
hyphenated
U
نوشته شده با فضای خالی
air-hole
U
[تهویه فضای خالی سرداب]
double vault
U
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
spaces
U
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
marks
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
space
U
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
quadding
U
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
coriolis effect
U
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
void
U
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
emptiest
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
ante-choir
U
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
emptied
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
freed
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
empty
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
gaps
U
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
gap
U
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی
emptier
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
proportional spacing
U
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
spacing
U
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
spaces
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
space
U
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
wing tanks
U
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
diesel ramjet
U
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
counter shed
U
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
incasement
U
محفظه
container
U
محفظه
cavity
U
محفظه
lacuna
U
محفظه
envelope
U
محفظه
envelopes
U
محفظه
containers
U
محفظه
cavities
U
محفظه
guard assembly
U
محفظه
encasement
U
محفظه
housing
U
محفظه
chamber
U
محفظه
chambers
U
محفظه
enclosure
U
محفظه
enclosures
U
محفظه
pinches
U
پایه محفظه
primer pouch
U
محفظه چاشنی
gas chamber
U
محفظه باروت
gas chambers
U
محفظه باروت
mould cavity
U
محفظه قالب
potpourris
U
محفظه عطر
potpourri
U
محفظه عطر
case
U
فرف محفظه
cases
U
فرف محفظه
resonating cavity
U
محفظه تشدید
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
combustor
U
محفظه احتراق
combustion chamber
U
محفظه احتراق
combustion area
U
محفظه احتراق
pinch
U
پایه محفظه
circular cell
U
محفظه گرد
starting chamber
U
محفظه استارت
air chamber
U
محفظه هوا
card cage
U
محفظه کارت
oil pan
U
محفظه کارتر
incubator
U
محفظه رشد
system unit
U
محفظه سیستم
intake chamber
U
محفظه ورودی
incubators
U
محفظه رشد
ootheca
U
محفظه تخم
shields
U
محفظه سپرشدن
shield
U
محفظه سپرشدن
breech
U
محفظه کولاس
breech recess
U
محفظه کولاس
breech ring
U
محفظه کولاس
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
to tip something into a container
[British E]
U
چیزی را در محفظه ای ریختن
hopper
U
محفظه خوراک دستگاه
hoppers
U
محفظه خوراک دستگاه
floppy disk case
U
محفظه فلاپی دیسک
reaction chamber
U
محفظه فعل و انفعال
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
disk unit enclosure
U
محفظه واحد دیسک
crankcase
U
محفظه میل لنگ
low pressure casing
U
محفظه ی فشار ضعیف
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
carter
U
محفظه میل لنگ
canisters
U
محفظه گلوله افشان
acoustical sound enclosure
U
محفظه عایق صوتی
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
gas chambers
U
محفظه اعدام با گاز
gas chamber
U
محفظه اعدام با گاز
canister
U
محفظه گلوله افشان
gas port
U
محفظه عبور گاز
chamber furnace
U
کوره محفظه دار
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
house
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
crankcase supercharger
U
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
houses
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
housed
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
flooder
U
غرق کننده محفظه مین زیرابی
Thermoses
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
ccd
U
محفظه هایی برای ذخیره داده
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
cartridges
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
crankcase
U
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
vault storage
U
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
cartridge
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
forms
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something
U
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
burner compartment
U
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
toner
U
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
charactristic lenght
U
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
gasoline
U
سوخت
propellant
U
سوخت
fuel
U
سوخت
fuelled
U
سوخت
catabolism
U
سوخت
propellants
U
سوخت
combustion
U
سوخت
power fuel
U
سوخت
firing
U
سوخت
stoker
U
سوخت
fuels
U
سوخت
dissimilation
U
سوخت
fueled
U
سوخت
fuelling
U
سوخت
burner frame
U
سوخت
Recent search history
Forum search
1
معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1
ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1
wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1
afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1
Do come in
1
استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
2
high dimentional task solution space
2
high dimentional task solution space
1
• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
0
نحوه کار با نرم افزار waze
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com